زبانحال حضرت زینب در وداع با سیدالشهدا علیهالسلام
با پنجه زلف حاجی ما را به هم زدند اعمال حج و سعی صفا را به هم زدند بر سجده سر گذاشت که خلوت کند کمی با ضرب نیزه حال دعا را به هم زدند رَمْیِ سـتـون کـعـبـه نـمـودنـد در مِـنا در قـتـلـگـاه رسـم مـنـا را به هم زدند ذبح عـظـیم تـشـنه به مسلخ روانه شد از پشتِ سر زدند و بنا را به هم زدند با ضـربـۀ دوازدهـم در کـمـال صبـر از زیر و رو گلو و قفا را به هم زدند جـوشید خـون زمزمِ زهـرا از آن گلو با خنده حُزن زمزمهها را به هم زدند در رَحـل قـتـلگاه شـیـاطـین بیوضـو تـرتـیـب آیـههـای خـدا را به هم زدند بعد از صفا و مروه به تقصیر یک لعین رخـسار دست شـاه ولا را به هم زدند وقـت وداع پـیـکــر شـاه و مـخـدرات با هـلهـلـه طـواف نـسا را به هم زدند در کـوچـههای شـام پـیـمـبـر نـدیـدهها طرح و نمای رأس جدا را به هم زدند |